نظریه های مدیریت منابع انسانی مجموعه استراتژی ها، تاکتیک ها و اهدافی است که صاحبان کسب و کار و مدیران سازمان ها برای اداره امور مربوط به کارکنان از آن ها استفاده می کنند. نظریه های مدیریت منابع انسانی به تاثیر شیوه‌ ها و ساختار های مدیریتی بر رفتار کارکنان با هدف رشد و موفقیت کسب و کار می پردازند.
صاحبان کسب و کار ها با درک این نظریه ها و تاثیر آن ها و در نهایت عمل بر اساس آن ها می توانند بهره وری و خلاقیت کارکنان را بهینه کنند و با ایجاد انگیزه در کارکنان از استعفا، جا به جایی و از دست دادن آن ها جلوگیری کنند. برای آشنایی بیشتر با این نظریه ها با ما همراه باشید.

انواع نظریه های مدیریت منابع انسانی چیست؟

نظریه های منابع انسانی از مجموع چندین علم، از جمله روانشناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، مهندسی و پزشکی در کنار یک دیگر به وجود آمده اند. برای مثال، انسان ‌شناسی به درک چگونگی تأثیر فرهنگ بر رفتار کمک می‌ کند. پزشکی اطلاعاتی در مورد تأثیر استرس طولانی‌ مدت بر سلامت کارکنان را در اختیار شما قرار می دهد. در حوزه منابع انسانی ما با 4 نظریه عمده رو به رو هستیم که عبارت هستند از:

  • نظریه چرخه حیات سازمانی
  • نظریه احتمالی، استراتژیک
  • نظریه سیستم های عمومی
  • نظریه هزینه معاملات

نظریه چرخه حیات سازمانی

نظریه چرخه حیات سازمانی جزء اولین مسائل مهم در هر کسب و کاری است. سازمان ها و کسب و کار ها مانند موجودات زنده چرخه حیات دارند. آن ها متولد می شوند (تاسیس می شوند)، رشد می کنند، به بلوغ می رسند (شکوفا می شوند)، شروع به زوال و پیری می کنند و در نهایت در بسیاری از موارد می میرند (شکست می خورند). این اولین نظریه در حوزه مدیریت منابع انسانی است.

کسب و کار ها در مراحل مختلف چرخه حیات تحت تأثیر شرایط و عوامل محیطی (بیرونی) و داخلی قرار دارند. ظهور و سقوط کسب و کار های مختلف این موضوع را اثبات می کند. محصولات مختلف در بازاریابی نیز چرخه حیات دارند.

نظریه احتمالی استراتژیک

اولین اصل مهم در این نظریه به این موضوع می پردازد که یک سازمان از اجزاء مختلفی تشکیل شده است. وظایف هر جزء (هر چند خرد) بر وظایف سایر اجزاء یا بهتر بگوییم سایر افراد تاثیر می گذارد. استراتژیک شدن احتمال این تاثیر زمانی رخ می دهد که یک جزء کوچک، قدرت بیشتری کسب کند و به مقام بالا تری در سازمان برسد. یکی از اصل هایی که در این نظریه بیان می شود، این است که مدیر یا رهبر یک سازمان و کسب و کار به راحتی قابل تعویض نیست؛ زیرا تاثیر او بر دیگر کارمندان بسیار زیاد است و او از مهارت های خاصی برخوردار است که می تواند چالش های درون یک سازمان را حل کند. در حقیقت مدیر سازمان به هسته مرکزی سازمان تبدیل می شود.

هیکسون، بنیان گذار این نظریه، می گوید: سازمان ‌ها را می‌ توان مجموعه‌ ای از بخش ‌ها یا عملکرد هایی توصیف کرد که با هم هماهنگ می ‌شوند.

این نظریه به دنبال بیان میزان اهمیت نقش رهبری و اهمیت توانایی ها و دانستن تکنیک های رهبری است. مهم نیست که کسب و کار مدنظر ما حتما یک مدیر کاریزماتیک داشته باشد. همین که تکنیک های حل مسائل مختلف را بلد باشد کافی است.

نظریه سیستم های عمومی

نظریه سیستم های عمومی می گوید که یک سیستم، مجموعه ای منسجم از اجزاء و قطعات به هم وابسته و مرتبط است که ممکن است طبیعی یا ساخته دست بشر باشند. فضا، زمان و محیط بر روی هر سیستمی تاثیر می گذارند. اجزاء هدف مشترکی دارند و عملکردشان را طوری تنظیم می کنند که به هدف برسند.

تغییر یک قسمت از سیستم ممکن است بر سایر قسمت ها و اجزاء یا کل سیستم تأثیر بگذارد. گاهی این تغییرات قابل پیش بینی هستند. ممکن است سیستم با این تغییرات سازگار شود. این سازگاری و انطباق بستگی به میزان تعامل سیستم با محیط دارد.

نظریه هزینه معاملات

در بین نظریه های مدیریت منابع انسانی، این نظریه می تواند در کاهش هزینه های شما موثر باشد. وقتی از شخص یا سازمان دیگری، خارج از کسب و کار خود، بخواهید کاری برای شما انجام دهد، هزینه هایتان افزایش می یابد. این نظریه به شما کمک می کند تا معاملات خارجی، نحوه برخورد با سهامداران و… را مشخص کنید. هزینه های معاملات خارج از مجموعه شامل موارد زیر می شود:

هزینه های جست و جو و کسب اطلاعات لازم برای یافتن تامین کننده

هزینه های چانه زنی و تصمیم گیری برای خرید یا معامله

هزینه های اجرا و نظارت بر کیفیت کار

رویکرد مدیر یک مجموعه می تواند کنترل شرکت بر معاملات و مدیریت هزینه ها را مشخص کند. در مجموع درونی کردن امور شرکت و رفع نیاز های مجموعه به وسیله امکانات داخل مجموعه، هزینه ها را تا حد زیادی کاهش می دهد. علاوه بر هزینه ها، خطراتی که معاملات را تهدید می کنند هم کاهش می یابند.

انگیزه، عنصری اساسی

یکی از مهم ترین اصول مدیریت منابع انسانی ایجاد انگیزه در کارمندان، یعنی همان اجزای سیستم، است. ایجاد انگیزه، کسب و کار را به سوی موفقیت سوق می دهد. در ادامه مقاله قصد داریم سه نظریه اصلی در خصوص ایجاد انگیزه را برای شما شرح دهیم. این سه، به طور مستقیم با نظریه های مدیریت منابع انسانی ارتباط ندارند؛ اما تاثیر زیادی در مدیریت و پیشرفت کسب و کار دارند.

این سه نظریه عبارت هستند از:

  • سلسله مراتب نیاز های مازلو
  • رویکرد انگیزه و ترس
  • نظریه رضایت و نارضایتی

سلسله مراتب نیاز های مازلو

این نظریه را روانشناسی به نام ابراهام مازلو مطرح کرد. او نیاز های انسان را به پنج دسته تقسیم می کند. این نیاز ها از نیاز های اولیه و اساسی بقا مانند خوراک و مسکن آغاز می شود و تا نیاز های سطح بالا تر مانند خودشکوفایی را شامل می شوند. این نظریه عنوان می کند که هر انسانی پس از برطرف شدن یکی از نیاز هایش به دنبال رفع نیاز های سطح بعدی خواهد بود. وقتی از این نظریه در زمینه مدیریت منابع انسانی صحبت می شود، منظورمان این است که کارفرما باید سطح نیاز فعلی هر یک از کارکنان را شناسایی کند تا متوجه شود که چه چیزی باعث ایجاد انگیزه در آن ها می شود و بعد به سراغ نیاز های دیگر برود. برای مثال، کارمندی که پس از مدت ها بیکاری خواستار استخدام در یک مجموعه است، احتمالا به دنبال برطرف کردن نیاز های اولیه بقاست و کارمندی که به دنبال پیشرفت شغلی است، در حقیقت به دنبال برطرف کردن نیاز خودشکوفایی است.

رویکرد انگیزه و ترس

این رویکرد را جرمی بنتام در طول انقلاب صنعتی اروپا بیان کرد. آنچه در این رویکرد مطرح است، شامل دو بخش می شود: انگیزه ها و ترس ها. برخی از کارکنان بر اساس انگیزه ای که دارند کار می کنند. انگیزه آن ها می تواند میل به پاداش و غرامت بیشتر، اشتیاق برای به دست آوردن موقعیت و قدرت و یا نیاز به تمجید و تشویق شدن باشد. برخی از کارمندان نیز از روی ترس عمل می کنند. ترس هایی از قبیل از دست دادن شغل، سرزنش شدن توسط مدیر یا ناتوانی در انجام کار و… .

نظریه رضایت و نارضایتی

فردریک هرزبرگ در سال 1959 به این نظریه پرداخت. این نظریه عنوان می کند که عوامل مختلف در محیط کار می توانند سبب رضایت یا نارضایتی کارکنان شوند. عواملی که منجر به رضایت می شوند عبارت هستند از موفقیت، شناخت و پیشرفت. عوامل که باعث نارضایتی می شوند هم عبارت هستند از شرایط کاری، میزان حقوق و روابط کارکنان با یک دیگر.

بر اساس این نظریه، مدیران باید بتوانند به طور مؤثر، عواملی را که منجر به رضایت و نارضایتی می شوند مدیریت کنند تا انگیزه کارکنان افزایش یابد.

عوامل موثر بر عملکرد کارکنان

هنگامی که صحبت از نظریه های مدیریت منابع انسانی می شود، برخی از مسائل به صورت غیر مستقیم بر مدیریت منابع انسانی تاثیر می گذارند. آشنایی با عوامل موثر بر عملکرد کارکنان، در این راستا کمک زیادی به شما می کند.

عوامل متعددی در رفتار کارکنان دخیل هستند. این عوامل عبارت هستند از: مکانیسم‌ های سازمانی مانند فرهنگ و ساختار و مکانیسم‌ های گروهی مانند رفتار مدیریت و عملکرد تیم‌ ها. البته فراموش نکنید که ویژگی های فردی مانند شخصیت، ارزش ها و توانایی ها و مکانیسم های فردی مانند رضایت شغلی، استرس، انگیزه، اخلاق و یادگیری و تصمیم گیری بر عملکرد کارکنان تاثیر زیادی دارند.

نتیجه گیری

همانطور که می دانید مدیریت منابع انسانی گامی موثر در پیشرفت و رشد کسب و کار و حرکت به سوی موفقیت است. مدیریت منابع انسانی با نیروی کار و عملکرد و رضایت کارکنان گره خورده است. ما در این مقاله تلاش کردیم تا مهم ترین نظریه های موجود در این حوزه را برای شما توضیح دهیم. نظریه چرخه حیات سازمانی، نظریه سیستم های عمومی، نظریه هزینه معاملات و نظریه احتمالی، استراتژیک چهار تئوری مهم در این زمینه هستند. پس از توضیح این نظریه ها، درباره نقش انگیزه و رویکرد های مرتبط با آن صحبت کردیم. امیدواریم که با خواندن این مقاله، گامی بزرگ به سوی موفقیت بردارید. کارلاین بزرگ ترین مجموعه در خصوص تامین نیروی انسانی در سریع ترین زمان ممکن است که خدمات گوناگونی ارائه می دهد. شما با توجه به نیاز خود می توانید از خدمات کامل و منحصر به فرد این مجموعه استفاده کنید.